معنی اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش, معنی اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش, معنی اatت;d، fik cdoت;d crwdbj، [sت modx lcbj، /cdbj، اtتاbj، gyxdbj jا;iاj اtتاbj، ygت omcbj، kugr omcbj، ygت، ]coa, معنی اصطلاح اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش, معادل اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش, اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش چی میشه؟, اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش یعنی چی؟, اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش synonym, اشفتگی، بهم ریختگی رقصیدن، جست وخیز کردن، پریدن، افتادن، لغزیدن ناگهان افتادن، غلت خوردن، معلق خوردن، غلت، چرخش definition,